ولادت حضرت امام محمدباقر علیه السلام( 57 هـ ق - به روایتی)[ 3 صفر]
دانش؛ ملاک ارزش
«خداوند با همین دانش است که گروهی را بر دیگران برتری بخشیده و در طریق ارزش ها، پیشوایشان قرار داده است تا مردم در رفتار خود به آنان اقتدا کنند».1
جایگاه بلند دانش
«دانشمندی که با دانش خود به جامعه سود رساند، از هفتاد هزار عابد برتر است».2
«به خدا سوگند! مرگ یک دانشمند، برای ابلیس، از مرگ هفتاد عابد دوست داشتنی تر است».3
ممنوعیت استفاده نادرست از دانش
«کسی که به تحصیل دانش روی آورد، به آن انگیزه که در پرتو علم خویش، بر اهل دانش فخر فروشد یا با سست اندیشان ساده لوح، به جدل و ستیز پردازد یا مردم را متوجه و شیفته خود سازد، جایش در آتش است. همانا ریاست تنها شایسته صالحان است».4
لزوم دقت در گزینش استاد
«در محضر امام باقر ع) این آیه از قرآن مطرح شد؛ «فلینظر الانسان الی طعامه؛ انسان باید به غذای خویش با دقت و تأمل بنگرد و بیندیشد». عبس: 24)
شخصی از آن حضرت پرسید: منظور از غذا چیست؟ امام باقر ع) فرمود: «منظور از غذا، همان علمی است که می آموزد و انسان باید توجه کند که آن را از چه کسی فرامی گیرد».5
لزوم پیوستگی علم و عمل
«عمل بدون شناخت، پذیرفتنی نیست و شناخت، بدون عمل نیز بی ارزش و اعتبار است».6
تحصیل دانش؛ عبادت و جهادی بزرگ
«دانش را فراگیرید؛ زیرا تحصیل دانش؛ حسنه و طلب علم؛ عبادت و گفت وگو درباره مسائل علمی؛ تسبیح و کوشش برای کسب معرفت؛ جهاد و تعلیم و آموزش آن به دیگران؛ صدقه و قرار دادن آن در اختیار شایستگان؛ مایه تقرب به خداست».7
1. احمد ترابی، امام باقر ع)، جلوه امامت در افق دانش، به نقل از: علی محمدعلی، «ائمتنا»، دخیل، بیروت، 1/363.
2. اصول کافی، ج1، باب صفة العلم، ح8.
3. تذکرة الخواص، ص 304.
4. اصول کافی، ج 1، ص47، باب المستأکل بعلمه و المباهی به، ح 6.
5. اصول کافی، ج 2، ص 63، کتاب فضل العلم، باب النوادر، ح 8.
6. تحف العقول، ص215.
7. به نقل از: علی محمدعلی، ائمتنا، دخیل، ج1، ص 363.
اشاره
ورودیه
محمدکاظم بدرالدین
نام: محمد
لقب: باقرالعلوم، شاکر، هادی، امین، شبیه به جهت شباهتش به رسول خدا ص.
کنیه: اباجعفر.
پدر و مادر: امام سجاد ع) و فاطمه بنت الحسن ع). امام باقر ع)، هم از طرف پدر و هم از جانب مادر به بنی هاشم منسوب است.
زمان و مکان ولادت: اول رجب یا سوم صفر سال 57 هجری در مدینه.
دوران زندگی:
الف) 3 سال و 6 ماه و 10 روز با جدش امام حسین ع)؛
ب) 34 سال و 15 روز با پدرش امام سجاد ع)؛
ج) 19 سال و 10 ماه و 12 روز مدت امامت.
آغاز امامت: سال 95 هجری، در 38 سالگی.
طاغوت های معاصر: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک.
زمان و مکان شهادت: آن حضرت در روز دوشنبه، هفتم ذی الحجه سال 114 در 57 سالگی به دستور هشام بن عبدالملک مسموم شد و در مدینه به شهادت رسید.
محل خاک سپاری: قبرستان بقیع در مدینه.
گفتار مجری
ـ امام سجاد ع)؛ با دختر عموی خود، فاطمه بنت الحسن ع) ازدواج کرد. نتیجه این پیوند مقدس، حضرت باقرالعلوم ع) است.
ـ امام باقر ع) نسبی پاک و ممتاز دارد؛ مادر ایشان از تبار امام حسن ع) و پدرشان از تبار امام حسین ع) است.
ـ امام باقر ع) را «ابنُ الْخِیرَتَین» و «عَلَوِی بَینَ عَلَوِیین» می نامند؛1 زیرا نخستین امامی است که هم از طرف مادر و هم از طرف پدر به حضرت علی ع) و حضرت زهرا س) منتسب می شود.
ـ مادر امام باقر ع) کنیه هایی داشت از جمله ام الحسن و ام عبده، ولی مشهورترین آنها، ام عبدالله است.2
ـ مادر پنجمین پیشوای شیعیان، مقامی بس مهم و والا داشت، به گونه ای که امام صادق ع) درباره وی می فرماید: «کانَتْ صِدّیقَةً لَمْ یدْرَک فی آلِ الحَسَنِ مِثْلُها؛ او راستگو و صدیقه ای بود که در میان خاندان امام حسن ع) مانند نداشت».3
ـ مادر امام محمدباقر ع) را «مستجاب الدعوه» خوانده اند.4 این زن پاک و بی بدیل، در رشد معنوی و طهارت و پرهیزکاری، به مقام «ولایت الله» دست یافت، به گونه ای که در نظام هستی اثرگذار شد و با اذن خداوند، صاحب کرامت گردید.
امام باقر ع) در این باره می فرماید: «روزی مادرم کنار دیواری نشسته بود. ناگهان دیوار ریزش کرد و در معرض ویرانی قرار گرفت. مادرم دست بر سینه دیوار گذاشت و گفت: به حق مصطفی ص) سوگند! اجازه فروریختن نداری. دیوار بر جای خود فروماند. مادرم به کناری رفت و سپس دیوار فرو ریخت».5
ـ مادر امام باقر ع) در واقعه کربلا حضور داشت و در میان اسیران، روزهای سخت اسارت را سپری کرد.6
1. سیدعلی حسینی قمی، کرامات و مقامات عرفانی امام محمدباقر ع)، ص 17.
2. احمد ترابی، امام باقر ع) جلوه امامت در افق دانش، ص 17.
3. دکتر علی قائمی، در مکتب فجر دانش ها، صص 27 و 28.
4. همان، ص 28.
5. بحارالانوار، ج 46، ص 217.
6. در مکتب فجر دانش، ص 28.
گفتار مجری
نقش فعال فرهنگ در نظام سیاسی ـ اجتماعی
هرگاه زمینه ای برای ایجاد تحول فرهنگی در جامعه فراهم باشد، به قیام و جنگ و درگیری نیازی نیست؛ زیرا تحول فکری، اساس بنیادین هر تحول مثبت اجتماعی است و با تصحیح افکار و اندیشه ها، به هنجار شدن نظام سیاسی و اجتماعی امری حتمی و ناگزیر است. در عصر امام باقر ع)، هم اندیشه های بیگانه به حوزه های مباحث علمی و کلامی نفوذ یافته بود و هم حاکمیت طولانی مدت فرمانروایان ناشایست بر جهان اسلام، پایه های علمی و معنوی جامعه را سست کرده بود. امام باقر ع) از اوضاع بی سامان حاکمان، به منظور تسخیر پایگاه فرهنگی جامعه بهره برد. به بیان دیگر «تسخیر فضای فرهنگی جامعه»، عمده ترین خط مشی سیاسی ـ اجتماعی امام باقر ع) به شمار می رود.1
1. نک: احمد ترابی، امام باقر ع) جلوه امامت در افق دانش، به تحقیق: گروه تاریخ اسلام، فصل سوم، ص.
امام باقر ع)، از پایه گذاران توسعه فرهنگی
خطرآفرین ترین بحران در زمان امام باقر ع)، بحران فرهنگی است. آشکار شدن بدعت ها و انتشار احادیث ساختگی و مخدوش کردن چهره عترت آل رسول الله ص) و ترویج فرهنگ تباهی، بحران فرهنگی بود.
امام باقر ع) با برپایی حوزه های فقه و فرهنگ و تربیت شاگردان، با این تشکل نادرست، به مقابله برخاست. همچنین، راه اندازی مدارس علمی در زمان امام باقر ع) در مدینه، کوفه، قم، ری و خراسان، از محورهای شکوفایی فرهنگی به شمار می رود. در این مدارس، ده ها نفر از فرزانگان، از دانش پیامبران و امامان معصوم ع) بهره ها بردند. و هزاران حدیث از احادیث رسول خدا ص) به نقل از آن امام بر زبان ها جاری شد.
ازاین رو، می توان گفت امام باقر ع) از پایه گذاران توسعه فرهنگی فقه و آموزه های شیعه است.1
1. حبیب الله احمدی، امام باقر ع) الگوی زندگی، صص 147 ـ 219.
تخصص پروری امام در آموزش
درباره تعداد شاگردان امام باقر ع)، اطلاعات دقیقی در دست نیست. شیخ طوسی در کتاب رجال خود از 462 نفر به عنوان شاگردان آن حضرت یاد می کند.1 مطلب دیگری که در کتاب های معتبر به آن اشاره شده، این است که شاگردان آن حضرت چند دسته بوده اند: برخی در جلسه های عمومی درس حضرت شرکت داشتند؛ گروهی به خانه امام می آمدند و از او کسب فیض می کردند و دسته سوم حواریون امام بودند که همواره در کنار امام به کسب آموزه های الهی می پرداختند.
امام باقر ع) همواره استعداد و توانایی شاگردان خود را بررسی می کرد تا هر یک را در رشته ای که با ذوق و قریحه او سازگار بود، پرورش دهد. آن حضرت برخی شاگردانش را به آموختن تفسیر تشویق می کرد و برخی را در زمینه بحث و کلام، برخی را در حدیث و برخی دیگر را در فقه پرورش می داد. این امر نشانه اندیشه تخصص پروری امام است».2
1. حمیدرضا کفاش، 57 درس زندگی از سیره عملی حضرت امام محمدباقر ع)، ص32.
2. در مکتب فجر دانش، ص 406.
امام؛ دانشی بی پایان
دانشی که امامان معصوم ع) از آن بهره مند هستند، دو ویژگی مهم دارد. گستردگی بی پایان و ژرفای وصف ناشدنی آن و زلال و شفاف بودن آن چون دانش امامان از پیشگاه خداوند آگاه است، زلال و بی غبار و بدون هرگونه ابهام است).
امام پنجم شیعیان، صاحب لقب زیبای شکافنده دانش، این گونه از دانش خویش پرده برمی دارد:
«ما خزینه های دانش خدا و وارثان وحی خدا و حاملان کتاب خدا هستیم».1
ـ «ما معدن نبوت و پیامبری و محل رسالت می باشیم».2
ـ «خدای بلند مرتبه، از زلال ترین دانش خویش و اسرار پنهانی خویش ما را، [فقط ما را] بهره مند ساخته است».3
عمق دانش بی کران باقرالعلوم ع) به اندازه ای است که فرمود: «من کسی را نمی یابم که ظرفیت تحمل دانش مرا داشته باشد تا دانش خود را در اختیار وی گذارم».4
پنجمین پیشوای شیعیان، امام باقر ع) چنین می فرماید: «اگر فرد توانمندی می یافتم، تمام توحید و اسلام و دین و فروعات شرایع را از «صَمَدْ» [منظور صفت بی نیازی خداوند است] تفسیر می کردم، ولی افسوس امیرالمؤمنین ع)، جد من نیز کسی را نیافت تا دانش خویش را در اختیارش نهد».5
1. مناقب، ج 4، ص 223.
2. فرائد السمطین، ص 253، ح 523.
3. بحارالانوار، ج 46، ص 307.
4. حبیب الله احمدی، امام باقر ع)، الگوی زندگی، ص 46.
5. به نقل از: بحارالانوار، ج 3، ص 225.
گفتار مجری
امام پنجم، به «باقر» شهرت داشت؛ علم را می شکافت و اهل آن را می شناخت و شاخه های علم را گسترش می داد. ابن حجر می گوید: «او را «باقر» نامیدند؛ زیرا همان گونه که «بقرالارض» زمین را شکافت و نهفته های آن را هویدا کرد، او نیز آموزه ها و علوم و حقایق احکام و حکمت ها و لطایف را از گنجینه های نهان آشکار می ساخت».
دستاوردهای درخشان زندگی امام باقر ع) عبارتند از:
الف) تحکیم مبانی عقیدتی و باورهای دینی جامعه؛
ب) نقد اندیشه های انحرافی و تخطئه باورهای نادرست؛
ج) گسترش فرهنگ فقهی و احکام شریعت؛
د) تربیت شاگردانی کارآمد در زمینه های گوناگون علمی فقه، کلام، اخلاق و...)؛
هـ) حفظ تشکیلات شیعی از خطر انهدام؛
و) ترویج اندیشه های اعتقادی ـ سیاسی شیعه با استفاده از خط مشی تقیه؛
ز) معرفی الگوهای عملی به جامعه در زمینه های گوناگون و.... 1
1. امام باقر، جلوه امامت در افق دانش، ص22.
نکته ها
سلام، اسم ذات پاک خداوند است که خود را به این نام ستود و فرمود: «السَّلامُ المؤمِنُ المُهَیمَن». حشر: 23)
رسول خدا ص) قرار گیرد. پیامبر به جابر بن عبدالله انصاری این گونه بشارت داد: «ای جابر! تو آن مقدار عمر خواهی کرد که فرزندی از تبار مرا که همنام من و شکل و شمایلش مانند من است، دیدار خواهی کرد. هنگامی که وی را زیارت کردی سلام مرا به او برسان!»1
1. نقل از: فروع کافی، باب موله ابی جعفر، ح 2.
برخی شاگردان امام باقر ع)
ابان بن تغلب: او محضر سه امام را درک کرد امام سجاد، امام باقر و امام صادق ع. امام باقر ع) به او می فرمود: در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده! من دوست دارم چون تویی میان شیعیان ما باشد. ابان 30 هزار حدیث از امام صادق ع) نقل کرده است. پس از فوتش امام صادق ع) چنین فرمود: «به خدا! مرگ ابان قلبم را به درد آورد».
محمد بن مسلم فوت 150ق): وی فقیه و از یاران امام باقر ع) و امام صادق ع) بود که از کوفه به مدینه آمد و چهار سال در محضر امام بود. وی در حقیقت، نماینده این دو امام در کوفه بود.
زُرارة بن اعین: او قاری، شاعر و ادیب بود و 2 ماه پس از شهادت امام باقر ع)؛ درگذشت. وی در نقل روایت ها دقت بسیاری داشت. ازاین رو، اگر روایتی می گفت، همه می پذیرفتند.
کمیت بن زید اسدی شهادت 126ق): کمیت، شاعر اهل بیت بود که علاقه ویژه ای به امام باقر ع) داشت. وی در برابر اشعاری که در مدح اهل بیت می گفت، تنها پیراهن امام باقر ع) را هدیه گرفت.
ابوبصیر: اسم اصلی وی لیث بن البختدی بود؛ ولی چون نابینا بود، به او ابوبصیر می گفتند و از خاصان و شاگردان امام باقر ع) و امام صادق ع) بود.
مصاحبه ای کوتاه با امام باقر ع)1 [در خور رسانه]
1. بفرمایید کمترین حد شناخت خداوند متعال چیست؟
امام ع): «کمترین حد شناخت این است که بدانی هیچ چیز مانند او نیست و او همواره عالم، شنوا و بیناست و این صفات برای او ازلی است».
2. شیعیان شما باید به چه کرامت های اخلاقی و فضایل انسانی آراسته باشند؟
امام ع): «از ویژگی های لازم شیعیان عبارت است از: تقوای الهی؛ پیروی و فرمانبری از خدا؛ فروتنی؛ خشوع؛ امانتداری؛ بسیار به یاد خدا بودن؛ نماز و روزه؛ نیکی و احسان به پدر و مادر؛ دوستی با همسایگان و کمک به آنها؛ رسیدگی به نیازمندان؛ راستگویی؛ تلاوت قرآن؛ نگاه داشتن زبان از بدگویی مردم».
3. چه تفاوتی میان مسلمان بودن و مؤمن بودن وجود دارد؟
امام ع): «ایمان بر 2 پایه استوار است: اقرار و اعتراف به مبانی دین وحدانیت، رسالت پیامبر، معاد) و عمل کردن براساس آموزه های دینی و عقیدتی که به آن اقرار و اعتراف کرده است».
4. محبوب ترین عمل نزد خداوند کریم و عظیم چیست؟
امام ع): «عمل نیکی است که انسان بر آن مداومت داشته باشد؛ هرچند آن عمل اندک باشد».
5. با توجه به اینکه به دست آوردن عزت، نیازی فطری برای انسان هاست و از دیگر سو همه انسان ها از خواری بیزارند، پیشنهاد شما برای اینکه به خواری گرفتار نشویم، چیست؟
امام ع): «هیچ چشمی از خشیت و ابهت خداوند متعال نمی گرید مگر اینکه خدای تعالی صورت او را از آتش حرام کرده است. اگر قطره ای اشک بر صورت وی جاری شود، بر چهره اش درماندگی و خواری نقش نخواهد بست».
1. برگرفته از: مظفر حاجیان حسین آبادی، شکافنده دانش ها، ص.
سخن بزرگان
امام خمینی ره)
«ما مفتخریم «باقرالعلوم» که بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خداوند تعالی و رسول ص) و ائمه معصومین ع) مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است».1
1. وصیت نامه سیاسی امام خمینی ره)، ص3.
ابوزهره از بزرگان اهل سنت و از معاصران و شاگردان امام باقر ع
«او امام باقر ع به دلیل کمال نفسانی و روشنایی روان و قوّت عقل و ادراکش، جایگاهی داشت که خدای تعالی او را با حکمت های بسیار مهم و نافذ به سخن آورد. از او عبارت ها و کلماتی در زمینه اخلاق شخصی و اجتماعی موجود است که اگر مرتب شوند و به نظم درآیند، از او روشی گران بها و جامع در اخلاق پدید خواهد آمد».1
1. به نقل از: بحارالانوار، ج 46، ص 292.
ابن حجر از مخالفان شیعه)
«او امام باقر ع شکافنده علم است، جامع دانش هاست، برکشنده شمشیر دانش است و برافرازنده علم. روانش پاک و باصفاست، دانش او از منبع زلال و عمل او پاک است...».1
1. به نقل از: ابوزهره، الامام الصادق، ص22.
ابن سعد صاحب کتاب معروف طبقات و از اهل سنت)
«محمد بن علی بن الحسین، فردی ثقه و مورد اعتماد و دانشمند در علم و حدیث بود و کسی که از او سخنی نقل کند، سخنش به حجت و دلیل نیاز ندارد».1
1. طبقات، ج 5، ص 324.
ابوحنیفه رئیس یکی از مذاهب اهل سنت و از شاگردان امام باقر ع
«در کوفه از نظر دانش و ادب از او بزرگ تر نیست».1
1. به نقل از: ابوزهره، الامام ابوحنیفه، ص 72.
محمد بن منکدر از مشایخ تصوف و عرفان و هم عصر امام سجاد ع) و امام باقر ع
«تصمیم گرفتم که او را موعظه کنم، ولی او مرا موعظه کرد».1
1. تهذیب التهذیب، ج9، ص 352.
ابن عنبه
«او امام باقر ع مورد اطمینان و از دانش گسترده و بردباری فراوان بهره مند بود. بزرگواری اش بیش از آن است که به آن اشاره شود».1
1. حبیب الله احمدی، امام باقر ع)، الگوی زندگی، به نقل از: عمدة الطالب، ص 175.
قتاده از فقهای اهل سنت زمان امام در بصره)
خطاب به امام باقر ع): «نزد هیچ دانشمندی، مانند تو لرزان نبودم».1
1. به نقل از: فروع کافی، ج 6، صص 256 و 257.
هشام بن عبدالملک
خطاب به امام باقر ع): «عرب و عجم و قریش به مثل تو افتخار می کند. بودن کسی مانند تو در میان قریش، موجب بزرگی و برتری قریش بر عرب و عجم است».1
1. به نقل از: دلایل الامة، ص 234؛ بحارالانوار، ج 46، ص 307.
ابوزرعه
«سوگند به جان خویش که ابوجعفر ع) از بزرگ ترین دانشمندان است».1
متن ادبی
بارش رحمت
مجتبی تونه ای
طلوع تو بارش رحمت بود، بر دامان انتظار مدینه. خجسته باد نام تو که چون خورشیدی از خانه نبوت و خاندان رسالت تابدیو مدینه جهل را از روشنای روی زیبایت، میهمان همیشه دانایی کردی!
ای خورشید پنجمین در منظومه و رایت ربانی!
به فرخندگی میالد مهربان تو بود که آفتاب فقاهت و دین، درخشان تر جلوه گری کرد و شریعت شناسان، از شریعه همیشه جاری دانش خدایی تو تشنگی خویش را فرو نشاندند.
از خرمی میلاد توست که اینک هیچ دین پژوهی نیست که بر مائده لطیف «قال الباقر ع)»، غذای روح نخورد و از آب گوارای اندیشه ات ننوشد.
ای از خاندان متبرک نور! اینک در عصر «چرا»ها و در روزگار «شبهه »های ایمانْ سوز، زمزم کلام و پیام الهی توست که در دل و جانِ دین باوران، صفا می پرورد. حضور آفتابی توست که از پس قرن ها بر سرزمین تیره جهل های ما پرتو می افکند و نور می افشاند.
... ستون های مسجد مدینه و خشت خشتِ حرم آسمانی پیامبر ص)، تا هنوز طنین کلامِ شورآفرین تو را در خود دارند.
بی نهایت ایمان
مجتبی تونه ای
ای بس بزرگ در علم و ای بی نهایت در ایمان و صفا!
میلاد تو، طلوع شکوهمند راستی بود تا انسان بداند که فضیلت چیست و پاکی کدام است. از دستان دریایی تو بود که مرواریدهای معرفت و بینش محمدی، بر ساحل انتظار مشتاقان می ریخت و دامن دامن گوهر به دوستداران می بخشید. اینک در ضیافت روحانی میلادت، بوستان شکوفای هاشمی را می بینیم که بر بالای بلند صنوبران خویش می نگرد و بر آفرینش نیکوی خداوند آفرین می گوید. باغ سبز مصطفی ع) را صنوبرانی است که هر یک میراث دار سرسبز فضیلتی است:
علی ع)، تمثال بی مثال عبودیت؛ مجتبی ع)، اسطوره بی جانشین امامت و درایت؛ حسین ع)، زخم دار ازلی مهر خداوندی؛ سجاد ع)، ربنا گوی صادق آستان دوست؛ و اینک باقر ع)، پاسبان آموزه های وحیانی.
ای پنجمین نشان شکوهمندی خداوند! میلاد تو در لحظه های شادمان مدینه، پیغام دار راستی و نیکی است و ما دوستدارانِ نامِ تو جان و دل به مهر تو زیبا می کنیم و آواز می دهیم: «السلام علیک ایها الامام الباقر و رحمة الله و برکاتة».
متن ادبی
بارش رحمت
مجتبی تونه ای
طلوع تو بارش رحمت بود بر دامان انتظار مدینه. خجسته باد نام تو که چون خورشیدی از خانه نبوت و خاندان رسالت تابیدی و مدینه جهل را از روشنایی روی زیبایت، میهمان همیشه دانایی کردی!
ای خورشید پنجمین در منظومه ولایت ربانی!
به فرخندگی میلاد مهربان تو بود که آفتاب فقاهت و دین، درخشان تر جلوه گری کرد و شریعت شناسان، از شریعه همیشه جاری دانش خدایی تو تشنگی خویش را فرو نشاندند. از خرمی میلاد توست که اینک هیچ دین پژوهی نیست که بر مائده لطیف «قال الباقر ع)»، غذای روح نخورد و از آبِ گوارای اندیشه ات ننوشد. ای از خاندان متبرک نور! اینک در عصر «چرا»ها و در روزگار «شبهه»های ایمان سوز، زمزم کلام و پیام الهی توست که در دل و جانِ دین باوران، صفا می پرورد. حضور آفتابی توست که از پس قرن ها بر سرزمین تیره جهل های ما پرتو می افکند و نور می افشاند.
... ستون های مسجد مدینه و خشت خشتِ حرم آسمانی پیامبر ص)، تا هنوز طنین کلامِ شورآفرین تو را در خود دارند.
بی نهایت ایمان
مجتبی تونه ای
ای بس بزرگ در علم و ای بی نهایت در ایمان و صفا!
میلاد تو، طلوع شکوهمند راستی بود تا انسان بداند که فضیلت چیست و پاکی کدام است. از دستان دریایی تو بود که مرواریدهای معرفت و بینش محمدی، بر ساحل انتظار مشتاقان می ریخت و دامن دامن گوهر به دوستداران می بخشید. اینک در ضیافت روحانی میلادت، بوستان شکوفای هاشمی را می بینم که بر بالای بلند صنوبران خویش می نگرد و بر آفرینش نیکوی خداوند آفرین می گوید. باغ سبز مصطفی ص) را صنوبرانی است که هر یک میراث دار سرسبز فضیلتی است: علی ع)، تمثال بی مثال عبودیت؛ مجتبی ع)، اسطوره بی جانشین امامت و درایت؛ حسین ع)، زخم دار ازلی مهر خداوندی؛ سجاد ع)، ربناگوی صادق آستان دوست؛ و اینک باقر ع)، پاسبان آموزه های وحیانی.
ای پنجمین نشان شکوهمندی خداوند! میلاد تو در لحظه های شادمان مدینه پیغام دار راستی و نیکی است و ما دوستدارانِ نام تو جان و دل به مهر تو زیبا می کنیم و آواز می دهیم: «السلامُ علیک ایها الامامُ الباقر و رحمةُ اللهِ وَ برکاتُه».
شعر
فصل لبخند پنجمین خورشید
رضا اسماعیلی
عطر معصوم خدا پیچید در دنیای من
پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من
آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
روشنی پاشید بر آیینه سیمای من
فصل وصل آمد، زمین پر شد ز بوی ناب عشق
جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من
عصمتی روشن، تبسم کرد بر روی زمین
حضرت حق گفت: او نوری است با امضای من
وارث بوی بهشت است و خرد میراث اوست
سیب شیرینی است او از شاخه طوبای من
قاف غیرت، بحر حیرت، کهکشان حکمت است
باقر نور است، بشنو از لبش آوای من
فصل لبخند گل پنجم، امام باقر است
پنجمین خورشید، زد لبخند بر دنیای من
تشنه یک جلوه از خورشید سیمای توام
ای طلوع پنجمین، ای حجت فردای من شکافنده علوم
سید رضا مؤید
با پوزش از مقام تو یا باقربه فتحِ «ر» العلوم
آرم سخن به نام تو یا باقرالعلوم
گفتا نبی سلام تو یا باقرالعلوم
وین بس، به احترام تو یا باقرالعلوم
... سیمای تو که مطلع الانوار سرمدی است
آیینه کمال و جمال محمدی است
مِهر فلک پدیده نور سیادتت
ماهِ رجب طلیعه روز ولادتت
ماهی که باب لطف خدا باز می شود
با سالروز جشن تو آغاز می شود
امشب خدا ز روی تو چون پرده برگرفت
عالَم ز مقدم تو شُکوهِ دگر گرفت
ای در کلامِ حق به مدیحت کلام ها
از ما به حضرتت صلوات و سلام ها
جلوه به نور باقری
مشفق کاشانی
ای لاله باغ آفرینش
آیینه جان، چراغ بینش
ای نام تو در کتاب هستی
دیباچه آفتاب هستی
مهر از تو گرفت گرم خویی
ماه از تو فروغ راه پویی
گنجینه علم آسمانی
سرلوحه دفتر معانی
علم از تو کمال سروری یافت
تا جلوه به نور باقری یافت
در روشنی کلام و تفسیر
شد نام بلند تو جهانگیر
در پهنه بی کران دانش
همپایه و هم عنان دانش
ای رهبر و رهنما و هادی
خوش پای بدین جهان نمادی
میلاد تو، خرمی به جان داد
جان بر تن مرده جهان داد
آورده اند که...
قدبلند بود و چهارشانه. موهایش کمی مجعد و صورتش گندمگون بود. روی گونه اش هم خیال سیاهی داشت. قدم هایش را صاف و بلند برمی داشت. راه که می رفت، همه به او خیره می شدند. همیشه لباس های تمیز و نو می پوشید، به گونه ای که گاهی کسی از او می پرسید: «جد شما لباس کهنه و کم ارزش می پوشید، چرا شما همیشه لباس فاخر می پوشی؟» آنگاه امام با همان ابهتش، با طمأنینه و آرامش پاسخ می داد: «تقوای جدم و فرمانداری آن زمان که تعداد محرومان، فقرا و تهیدستان بسیار بودند، آن گونه اقتضا می کرد، ولی اگر من آن گونه لباس بپوشم، در این انقلاب افکار نمی توانم آ موزه های دین را اجرا و احیا کنم».
پرسید: شما چطور ادعا می کنید که اهل بهشت می خورند و می آشامند، ولی فضولات ندارند و امام پاسخ داد: «شاهد بر این مدعا جنین است در شکم مادرش که می خورد، اما فضولات ندارد.» دوباره پرسید: چطور ادعا می کنید که میوه های بهشتی همیشه تازه است و هیچ گاه تمامی ندارد؟ امام در پاسخ فرمود: «میوه های بهشتی، مانند تورات، انجیل، زبور و قرآن ماست که هرچه از آن توشه برمی گیرند، تمام نمی شود و همیشه تازه است یا مانند چراغی است که اگر صدهزار چراغ دیگر از آن بیفروزند، کم نمی شود».
عالم نصاری که دیگر پرسشی نداشت، نام امام را پرسید و همان جا مسلمان شد.
رفته بودند به دیدار امام. وارد خانه که شدند، دیدند پسر امام به شدت بیمار است. امام نیز از ناراحتی بیقرار و چهره اش گرفته بود. دست و پایشان را گم کردند، نمی دانستند اگر اتفاقی برای پسر امام بیفتد، امام که بر بستر او این همه بی تابی می کند، چه واکنشی خواهد داشت و آنها چه باید بکنند. چیزی نگذشت که صدای شیون و زاری بلند شد. اتفاقی که نگرانش بودند، افتاد و حالا آنها منتظر روبه رو شدن با امام بودند. ناگهان در باز شد و امام با چهره ای گشاده و غرق در آرامش وارد اتاق شد. از دیدن حالت امام شگفت زده شدند و گفتند: «فدایت شویم! آن قدر بی قرار بودید که ما ترسیدیم اگر پسرتان فوت کند، برخورد ناراحت کننده ای از شما ببینیم.» حضرت فرمود: «ما هم دلمان می خواهد کسانی که دوستشان داریم، سالم بمانند و بهبود یابند، ولی وقتی فرمان خدا جاری می شود، به آنچه او دوست دارد، گردن می نهیم».
مرد نصرانی با تعبیری توهین آمیز نام امام را پرسید. امام فرمود: «من باقرم.» مرد که دید توهین به امام، او را عصبانی نکرد، گفت: «تو فرزند آشپزی؟» امام باز هم با خونسردی پاسخ داد: «آشپزی حرفه مادرم بود.» مرد این بار با بی شرمی بسیار گفت: «تو پسر آن زن سیاه چرده زنگی بداخلاقی؟» امام فرمود: «اگر تو راست می گویی، خداوند او را بیامرزد و اگر تو دروغ می گویی، خداوند تو را بیامرزد!» مرد کم آورد. دیگر نتوانست چیزی بگوید و فقط مات و مبهوت به امام نگریست. با این رفتار امام باقر ع) مرد بی ادب نصرانی تحت تأثیر قرار گرفت و مسلمان شد.1
جابر بن عبدالله انصاری به محضر امام باقر ع) شرفیاب شد. پیرمردی ضعیف و ناتوان شده بود. امام حالش را جویا شد. وی گفت: اکنون در حالی هستم که پیری را از جوانی، بیماری را از سلامت و مرگ را از زنده بودن بهتر می خواهم. امام باقر ع) فرمود: «ولی من اگر خداوند پیرم کند، پیری را می خواهم و اگر جوان، جوانی را. اگر بیمار شوم، بیماری را و اگر خدا شفایم دهد، شفا و سلامت را می خواهم. اگر خدا بمیراندم، مرگ را و اگر زنده نگه دارد، زندگی را می خواهم.» همین که جابر این سخن را شنید، صورت آن حضرت را بوسید و گفت: پیامبر ص) درست فرمود که تو زنده می مانی تا یکی از فرزندان من را ببینی که نام او «باقر» است.2
1. نک: نشریه همشهری جوان، حسنا مرادی و علی همایی نژاد، داستانک های شماره 147، 192 و 199.
2. حمیدرضا کفاش، 57 درس زندگی از سیره عملی حضرت امام محمدباقر ع)، صص 19 و 20، به نقل از: جامع السعادات، ج 2، ص 202.